- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال حضرت معصومه (س) هنگام وفات
رسیده ام به نـفـس های آخــرم دیگــر که دست های خزان کرده پرپرم دیگر میان سینه ی خود قـلب پـرپـری دارم نه سایــه ی پــدری نـه بــرادری دارم دو چـشـمِ من به در امـا کسی نمی آید بــرای دیــدنــم آیــا کــسـی نـمـی آیــد نشد که حــرف دلــم را به آشنـا گویم به روی بستر مرگم رضا رضا گـویـم اگر چه داغ برادر شکست خواهر را ولــی به نـیـزه نـدیــدم سـر بــرادر را تمام زمزمه ام زینب است در دمِ مرگ که دوخت سوی عزیزش نگاه آخر را دوباره روضه به پا کرده ام دراین خانه دوباره می شنوم گـریه های مــادر را سر پدر به نی و عمه درهجـوم سنگ کسی نبــود بگـیـرد دو چشم دختــر را میان بــزم شــراب و کـنــار نامحـرم چـو دیـد چـشــم ستمگر لبان پـرپر را به پیش چشم یتیمان شرر به جان میزد بر آن لبان ترک خورده خیزران میزد
: امتیاز
|
ذکر شهادت حضرت معصومه به پنج سبک مختلف
پخش سبک زمزمه، زمینه، واحد ، سنگین ، شور ای جان دو عــالم به فـدای کـرم تو عـرش دل ما خــاک مزار و حـرم تو ای کوثر کوثــر ، آیینه ی مــادر واویلا واویلا (3 ) با نــام تو قلب همه گردیـده مصفّا ای قبر تو در قــم شرف عرش معلّا خورشید عنایت منظومه ی رحمت از قــم بشود باز دری رو سوی جنّت ای درگه تو تا به ابد کعبه ی عصمت دریاب گدا را ، این بی سر و پا را ایران چو یکی خاتم و تو همچو نگینی چون مادر سادات تو بی مثل و قرینی دل خاک سرایت ، جـانم به فـدایت هستی تو شفیـعه به جـزا بهر محبین دارم به دلم درد و غمی کهنه و دیرین با روی سیــاهـم ، بیـمـار گنـاهـم بنما تو دعــا تا که کنـم بندگی رب سوگند به آن سجده ی نیمه شب زینب با حـال خـستـه ، بـا قـلب شکـستـه واویلا واویلا (3 ) ***************** بارید به قم بر سر تو گل به همه رنگ ای وای ز شام سر بازار و سر و سنگ صـد شکــر نبودی ، در جـمـع یهـودی واویلا واویلا (3 ) ***************** آنقدر جسارت به همه آل عبــا شـد که زودتر از روز جــزا حشر به پا شد از ناله ی زهــرا ، واویـلا واویـلا واویلا واویلا (3 )
: امتیاز
|
زبانحال حضرت معصومه (س) واحد یا زمزمه
پخش سبک ذکر زمزمه یا واحد شهادت حضرت معصومه بـازم صدای بارون تو کوچه های قـلبم بازم به غـیـر گـریه نـداره غصه مرهم بازم نگاهـام بـه دره مـنتـظره بــرادره امیدم اینه که میاد منو از اینجا میبــره بنـد دلـم پـاره شده (اما هنوز ندیدمش 2) چارمـه بیـچاره شده (اما هنوز ندیدمش 2) وای ، کاش برسه نگارم ، امید روزگارم ******************************** برا یه زن غــریبی خدا میــدونــه سخـتـه بی یــار و آشنــا و تـنــها بـمـونه سـخـتــه اینجا همش جون به لبم نمیگذره روز و شبم هـمـش مـیخوام گریه کنم برای عمه زینبم این دم آخـر بیـا و (روضه ی کربلا بخون 2) از سفـر عـمـه و از (سر رو نیزه ها بخون 2) وای ، کاش برسه نگارم ، امید روزگارم
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
زهرا حضورش نیازی به مردم نــدارد اصلاً ظهــورش مدینه و یا قــم نـدارد بالی که این آسمان را ندارد، چه دارد؟ آن کس که این آستان را ندارد چه دارد؟ عصمت تباری که همسایه اش را ندیده همسایه اش نیز هم سایه اش را ندیده بانوی والا مقامی که مافوق نور است خورشید هفت آسمانی که مافوق نور است پـــروازها با قــنــوتش به بالا رسیدند اعجازها با نگــاهــش به عیسی رسیدند غیــر از خــدایــا خــدایا صدایی ندارد روی زمین غیــر محــراب جایی ندارد سجاده اش با مناجات کردن گره خورد هر صبح با نور خیرات کردن گره خورد امروز بارانی ترین عنــایت به دستش فــردا فـــراوان ترینِ شفـاعت به دستش ازیک طرف دخترِ مردِ مشکل گشاهاست از یــک طرف خواهرِ آبروی گداهاست او حلـقـه ی اتصال رضا با جواد است بــاب الحوائج ترینی که بابِ مراد است وقتی که میخواست ازخانه اش دربیاید یــعــنــی به سمتِ حریـــم پـیـمـبر بیاید دور و برش از برادر برادر قرُق بود راه از پسر های موسی ابن جعفر قرُق بود دست پسرهای موسی ابن جعفر نقابش پای پسرهای موسی ابن جـعـفــر رکابش تا چــادرش خــاکـی از رد پایی نگیرد تا مـعــجــر بــا حجـــابش به جایی نگیرد او آمــد و مــایــهٔ افــتــخـــار همـه شد دسـتــه گــل مـــریــمــی بــهــار همه شد گیــرم نــبــودیم اما سلامش که کردیم گــیــرم نــدیــدیم، ما احترامش که کردیم ما سر بلندیم ازاین که گلابش نکردیم بـــا ازدحـــام ســر کــوچــه آبش نکردیم او آمد و طرز خواهر شدن را نوشت و قــربـــانِ قبل از برادر شدن را نـوشت و چه خوب شد که مسیرش به مقتل نیوفتاد چه خوب تر که بارها از روی تل نیوفتاد گودالی از کشمکش های لشکر ندید و بـــالای ســر نــیــزه هــا ســر نــدیـد و....
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
لبــخــنــد بر لبـان زمین آشــکــار شد امــســال در عــزای تو فصل بهار شد خجلت زده درخت به کنجی نشسته است که با گــل و شکوفه چرا همقطار شد؟ مهتاب شــمـع سوخته در پیش گنبدت خــورشیــد هم ستاره ی دنباله دار شد هرکفتری که صبح به دورشما نگشت آن روز را به شب نرسانده شکــار شد غیرازحریم تو سر هر شاخه ای نشست حــق بــا پــرنـده بود ولی سنگسار شد بیبی کریمه است و برای گنـاهـکـار درهای صـحـن آیــنــه راه فــرار شــد زیباست سویت آمده این رودغم ولی هرجا که قلب رود شکست آبشــار شد اینجا نه! روبروی ضریحت مرا بخر وقتی که خــوب گــونهی من آبـدار شد اشک تو میچکید به خاک ومی آمدی ســاوه بــه قـــم تــمـــام درخت انار شد گردیده ام به دور حـــرم هفت مرتبه امــا چـــرا طواف شما هشت بــار شد؟ غیراز سلام حامل "آه" ست هرکسی از قـــم به سمت طوس سوار قطار شد ازجنس سنگ نیست از اشک ملایک ست آن سنگ که بـــرای تو سنگ مزار شد در زیر پای این همه زائر به لطف تو مــوری به زنده بــودنش امیــدوار شد
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
زده آتش زمیـن آباد مـــا را غروب چشم هایت ای مسافر شدی دنبال یک نامه ز دلبر میان کوچه های خسته عـابر ********** پرستوهای بالت را شکسته میان راه، سنگ بی وفایــی نیفتی ناگهان از پا که بــانو عمود خیــمــۀ عمر رضایی *********** عزادار دل زخـم شــما بود زمین و آســمــانِ شهر مـردم به پای چشمتان خرج خدا شد حیای خاک و بوم و غیرت قم ************ ضریح مهرتو درسینه دارد هــوای قــبــر مخــفــیِ بهاره عزای تو میان عـــرش بالا عـزای حضرت زهرا دوباره ************ گرفته از نگاهت زهر بی دین شعاع نور و موج ناله ات را شفای درد تو ذکر رضا بود ولـــی از داغ او افتادی از پا ************ مگر تو زینب موسی نبودی؟ حسین آمد به بالینت به پا خیز خدا را این که تا کوفه نرفتی بهار تو نشد هــمـــرنگ پاییز
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
جود و کرامت از کرمش جاودان شده هر چه دخیل هست به سویش روان شده جبریل هـــم اگر بــرسد در حریـــم او حس می کند که وارد صحن جــنان شده اوظاهرش بتول ولی باطنش علی است در پشت آن جــمــال، جــلالی نهان شده ازچه تمام فاطمه ها عمرشان کم است دنیا چــرا به "فــاطـــمه " نامهربان شده خواهر حریف هــجـر برادر نمی شود بـیـهـوده نیست این همه قدش کمان شده بــا احــتــرام آمــد و با احــتــرام رفت هرآنچه شأن اوست در اینجا همان شده دور و برش فرشته نگهبان معـجــرش پس مــا فـــدای زینب بـی پــاسبان شده گــاهــی میان مـحـمــل نامحرمان شهر گــاهــی میــان محــمــل بی سایبان شده شکر خدا مقام تو زخــم زبــان نخورد شـکــر خــدا بـرادر تو خیزران نخورد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت معصومه سلام الله علیها
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سال ها منـتـظــر روی بــرادر بـودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت است این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبـرم سال ها میشود از پیرهنش بی خبـرم روی قــبــرم بــنــویسید ندیده رفتم بــا تن خـسـتــه و با قــد خمیـده رفتم بنویسید همه دور و برم ریخته انـد چقدردسته ی گل روی سرم ریخته اند چقدر مردم این شهر ولایی خـوبند کــه ســـرم را نشکستند ،خدایی خوبند بنویسید دراین شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟ من کجا بام کجا کوچه و بازار کـجــا؟ بنویسید که عـشّاق همه مــال هم اند هــر کجـا نیز که باشند به دنبال هم اند گرزمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبــودم به سوی مرقد جانان رفتید... روی قــبــرش بنویسید بـــرادر بوده ســال ها منتـظــر دیــدن خـواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بــدنش پـیـش نگــاه همه عــریان نشده بنویسید کــفــن بود، خــدایــا شکرت هـر چه هم بود بدن بود خدایا شکرت یارهم آن قدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ او کــجــا نعــل کجا پیکر پامال کجـا؟ بنویسید سری بر سر نی جا میکرد خواهری از جلوی خیمه تماشا می کرد
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
بیــن کــویــر خشک آرامیـده دریــا دریایی از عشق و وفا و نور زهرا دریایی از مهر رضا و عشق حیـدر آید صدا از موج آن: اَدرِک بــرادر مرآت نــور مــادر مظلومه گـشــتـه از سوی موسی نام او معصومه گشته معصومه یعنی عشق، یعنی اسـتــقامت معصومه یعنی خواهرو دخت امامت معصومه یعنی نوریعنی دل ربـایـی معصومه یعنی فــانــی عشق خـدایی معصومه یعنی مغفرت یعنی عطـوفت معصومه یعنی لطف واحسان بی نهایت معصومه یعنی دختر خیــر البــریـه معـصومه یعنی یاسی از نسل فریده معصومه یعنی عمه ی جود و کرامت مـعصومه یعـنی آسمانـی از شهامت معصومه یعنی شیرزن دربیشه ی عشق نخـل بلندی از بن و از ریشۀ عـشق معصومه یعنی یاس باغ آل عصمت معصومه یعنی کـعـبـۀ آمال عصمت معصومه یعنی با بـرادر تا شهــادت معصومه یعنی جان سپردن بین غربت معصومه یعنی زینب ثـانی زهــــرا معصومه یعنی قلب طوفــانـی زهرا زینب نشان بود و ولی سیلی نـدیـده هرگــز کسی رخسار او نیلـی ندیده زینب نشان بود و ولی دستش رسن نیست هم چون اسیران در میان انجمن نیست زینب نشان بود و ولی با اشک وگریه قــلـبش نــدیــده داغ عـباس و رقـیـه زینب نشان بود و ولی او بی مدد نیست در قسمت او ضرب جان کاه لگد نیست امشب که او دردم دوا بنموده شــادم آری رسیــده زیــنــب ثــانی بــه دادم من دعـبلم دلـداده ی اخت الرضایــم با دست بی بی مُهر شد کرب وبلایم
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
در قــم که آمدم دل سنگم جلا گرفت مثل کبوتـــری به حریم تو جا گرفت گرد وغبار دور و برصحن این حرم گــرد و غباری از دل آیینه ها گرفت باران، قنوت،اشک،کبوتر،کنــار تــو در این میانه نور تو دست مرا گرفت وقتی نگاه من به تو افــتـاد این دلـــم حال و هوای باب جوادِ، رضا گـرفت جسمم کنارخواهر وقلبم پیِ رضاست اشــکــم تمام فاصله ها را فـــرا گرفت این خــادمــان کــوی تو گفتند میشود از دست مهربان شما "کــربلا" گرفت
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
دوباره آمـده ام تا به من بهـا بــدهـــی مرامریض کنی و مــرا شــفـا بدهی گره به کار من افتاده ای کلیـد بـهشت خدا کند که به من فرصت دعا بدهی من از زیارت قبلی خراب تر شده ام خــدا کند به من بی پــنــاه جــا بدهی من از زبان رضا با تو درد دل دارم مگر که پاسخ این «اشفعی لنا» بدهی تو آمدی و مقــام رضــا مشخص شد توخواستی که کلیدی به دست ما بدهی دلم برای مــحـرم چه زود تنگ شده مــگـر که باز تو امضای کربلا بدهی هــزار عــیــد فـدای دو روز ماتم تو اگــر اشاره کنی، رخصت عزا بدهی... تمام سال برای تو روضه می گیریم هزار مرتبه هم در عزات می میریم
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
غمی میان دل خسته ام شرر دارد دل شکسته ام اینگونه همسفر دارد کبوتری که نشسته به روی ایوانم دوباره آمده و از رضا خـبـر دارد خیال غربت او می کشد مرا ، اما دلم زغصه زینب غمی دگر دارد : ز کاروان اسیران وخواهری تنها که حلقه ای زیتیمان در به دردارد زمادری که سپر شد کبود شد خم شد زمادری که زغم دست برکمردارد ز مادری که کنار سر دو طفلانش زکوچه های یهودی نشین گذردارد زدختری که یتیم است و درتمامی راه به سمت نــیــزه بابا فقط نظر دارد زدختری که به لکنت به عمه اش میگفت بگوبه دختر شامی که این، پدردارد زصوت ضربه سنگین سنگها فهمید لبان خشک پدر زخم های تر دارد سرپدر به زمین خورد و بین آن مردم کسی نبود که سر را زخاک بردارد
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
آئینه تـــوحــیــد به قــم می آیـد یــا خواهر خورشید به قم می آید نذر نفحات فاطمی اش صلوات بــا آمــدنش عـیـد به قـــم می آید *** هم زمزمهی سبز بهاران با تو هم روح بلند چشمه ساران با تو از راه رسیدی و کویری تشنه جنت شده،ای حضرت باران با تو *** تا خاک مرا سرشت، یامعصومه روی دل من نوشت: یا معصومه یک پنجره پروازمرا خواهد برد ازصحن تو تا بهشت، یا معصومه
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
ابری شده است حال و هوای نگاهتان بغض غروب می چكد از هر پگاهتان دلتنگیِ غـمـی چــقــدر مــوج می زند در اشكهــای نیــمــه شبِ گــاه گـاهتان چشمان صحن آینه هم تــار می شــود با غربتی كه می چكد از اشك و آهتان همراه گریه های تو از دست می رویم پــائـین پــای روضۀ شــال سیــاهـتان عطـر مــزار مــادر ســادات می رسد از یــاســهای هر ســحــر بارگــاهتان فــردا چه خـاكـهـای ندامت به سر كند امروز هر دلی كه نشد خاك راهتان» اینقدر كه پر از تب انــدوه و نـالـه ای شــاید دلت گــرفته به یاد سـه ساله ای می گفت چشمهای تــرش درد می كند قــدش خـمـیــده و كمرش درد می كند از بسكه سوخت دامن معصوم خیمه ها حـتـی نگــاه شـعـله ورش درد می كند طــوفــان تـازیــانـه و بـاران سنـگـهـا بیخود كه نیست بال و پرش درد می كند میسوخت غرقِ حسرت خورشید نیزه ها خُب پس بگو چرا جگرش درد می كند از لطف دستهای نوازشگــری كه بود دیگر تـمام مــوی ســرش درد می كند آرام قلب خسته اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته اش از دست رفته بود
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
جود و کرامت از کرمش جاودان شده هر چه دخیل هست به سویش روان شده جبـریل هــم اگــر برسد در حــریـم او حس می کند که وارد صحن جنان شده او ظاهرش بتول ولی باطنش علی است در پشت آن جمال، جـلالی نهــان شده ازچه تمام فاطمه ها عمرشان کم است دنیا چرا به "فــاطمه " نامهــربان شده خواهر حریف هجـر بــرادر نمی شود بیهوده نیست اینهمه قــدش کـمـان شده با احتــرام آمــد و بــا احــتــرام رفـت هرآنچه شأن اوست دراینجا همان شده دور و برش فرشته نگهبـان معجــرش جــانهــا فــدای زینب بی پـاسبان شده گاهی میـان مجـلـس نامــحــرمان شهر گاهی میان محـمـل بی سـایـبـان شده شکر خدا مقام تو زخــم زبــان نخورد شـکــر خدا برادر تو خیزران نخورد
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
تشریف زهــرآلــود دست نــاکـسانی کرده است باغ چهره ات را ارغوانی رخت عزا بر قامت عمــرت کـشیده یعنی همان از اولش هـم در خــزانی دارد رضا از طوس می آید نه بانو. باید که هر طوری شده زنده بمـانی غارت شدی داغ برادر دیدی امروز فردا بــرادر را به داغت می نشانی از عمر کــوتــاهت ندیـدی خیر، اما زهراترین صاحب مزار این زمانی ما پشت دستِ حیف بر دندان که یعنی دیر آمدی و زود رفـتی در جــوانی پای زیارت نــامــۀ مـشـتـاقــمـان را پشت غبــار محـمـل خود می دوانی با خود نگاه گـریه دار تـشـنــه ام را تا چشمه سار روضه هایت می کشانی محض عبور از کــوچــۀ پهلو گرفته دادند از شـهــر شــمــا نام و نشانی این چند روزه با تو قم باغ بهشت است نــازل شده بی تو عــذاب آسـمــانی حالا که میل پر زدن از خـاک داری حالا که بیش از این نمی خواهی بمانی دنیا نه جای تو نه جای عمه ات بـود نه جای دست بستـه و قــد کـمــانی نه جای چوب خیزران و چشم زینب یعنی اهــانـت بر لب شیــرین بیانی
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
بانو ســلام، دخـتــر مــوسای طـورها هر جا قدم زدی شده کـوهی ز نـورها من عــاشقِ قــدیـمیِ این خــانــواده ام راهی شدم به محـضرت از راه دورها پیش شما هوای بهشت از ســرم پــرید اینجا پر است بهجت و شور و سـرورها آن قدر هیبت و عظمت دارد این حریم جـایی نـمــانده است بـرای غــرورها وقـتی که آشیــانــۀ آل عــلـی قــم است فرش حـریم آن شده گـیـسوی حــورها من چشم بستــه ام به عطای کــریم ها راضی نیــم به تکه نــان مثل مــورها در قم همه ز بودن تو فیــض می برند تنها نه زنده ها، که گــرفتـار گـورهـا هم چون عــقــیــلـه عـالمــۀ بی معلمی طـعـنـه زده کــلام شــما بر زبــورها گفتم عقــیــلـه و دل من رفت کــربــلا آخــر به سمت قـتـلـگـه افتد عبــورها درپیش صبر زینب ما صبرهم شکست حرفـی نمــانـده بــود برای صبــورها بر روی پیکرش همه گل هدیه کرده اند جـسـمش نماند زیــر هـجــوم ستـورها
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
در سرد سیر شهر دل، روح بـهــاری در شوره زار سینۀ من چشـمه ساری می خواهی امشب بر کویر دیـده گـانم با روضه هایت باغی از شـبـنم بکاری سهم تو از ارث پدر، خون جـگـر بود از کــودکـی در مــاتــم او ســوگـواری منــزل به منــزل در پـی دلــدار رفتی در دشت های عــاشقی محـمـل سواری داغ عــزیــزانـت بــلای جــانـتـان شـد تـو زخــمــی تـیـغ جـفــای روزگـاری تا مقصدت مشـهـد، دگر راهی نمـانـده ای کــاش می شد انـدکی طاقت بیـاری می سوخـتــی از آتش تب، بین بـسـتـر دل خسته راضی به رضای کـردگاری بــایــد بـیــایــد دلـبـرت، بایــد بـیــایــد در آخــرین ســاعــات هــم امـیــدواری چشمان اشک آلوده ات را تا دم مرگ یک لحظه هم از درب حجره بر نداری نام رضــا از روی لب هــایت نـیـفـتـد با این که رو به قـبــله و در احتـضاری تو یــادگــار دلــبــرت را مـثــل زینب با گــریه روی سینه ی خود می فشاری دیگرمخور غم، چون سرت را ای کریمه! بر دامن زهــرای اطــهــر می گــذاری
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
این دل شــده بی قــرار تو معصومه پر زد به ســوی دیــار تو معـصومه ************ با ناله دو چــشــمان ترش را وا کرد تا سِـیر کند دور و بـرش را، وا کرد آمــد ز مــدیــنــه تا که در قــم بـاشد در مــمــلـکـت امــام هـشـتــم بــاشـد
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
گر چه دیـــدار بــرادر نرسیــدی بانو! بــدنــی زیــر سـم اسب نـدیـدی بـانـو! خـبــرِ چــنــد بــرادر تو شـنـیــدی امّا ســرِ نــی آیــۀ قــرآن نـشـنـیـدی بـانو! داغ مرگ همه اصحاب چـشیدی آری درد کـعـب نی و سیـلی نچشیدی بانو! شعلۀ هجر برادر جگرت را ســوزاند رأس او را سـر بــازار نـدیــدی بانو! عمه ات زینب مظلومه به ویرانه اسیر تو به قم خلوت محراب گـزیدی بانو! احترامت همه جا حفظ شد ای بنت رسول! چون نسیمی سوی قم پاک وزیدی بانو! مثل مولای غریبت که به غربت جان داد به غــریبانه ترین وجه، شهیدی بانو! صبر تو زینبی و همت تو فاطمی است با همین رتبه به اهـداف رسیدی بانو! مکتب فاطمه را خــوب که احیا کردی دل ز دنیای پر از غصّه بریـدی بانو! نهـضـت روح خــدا را تو ببار آوردی نهضت فــاطمه را صبح سپیدی بـانو! کــربــلا را ز مـدینه تو به قــم آوردی مُلک ری را تو به ایثار خریدی بانو! قمِ تو بارگه نور و قـیام و شرف است هم چو خورشید از این شهر دمیدی بانو! قطعه ای از حرم حضرت زهرا حَرمت حرمش را تو به تصویر کشیدی بانو! پرچم علم وعمل را تو کشیدی بر دوش یر این بار گران گر چه خـمیدی بانو!
: امتیاز
|
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
ای ز نسل پاک کــوثـر فاطمه زینب موسی بن جعفر فاطمه از تبار عصمتی معصومه ای یــادگــار بی بــی مظلومه ای مثل زینب عالمه در علم دین قلب تو دریایی از علم الیقـین ازمدینه چونکه دل بر داشتی شــوق دیــــدار برادر داشتی قم شد ازفیض قدومت رشک طور روی تو آئـیـنــه ی الله و نـور آمدی قــم غــرق استـقـبال شد کوچه کوچه شوق و شور وحال شد جسم تو در اوج غم بیمار بود روحت اما از خدا سرشار بود هیجده روز از تو قم اکرام کرد احترام تو ز خاص و عام کرد دیگر امـــا طاقت تو طاق شد روح تو بر پر زدن مشتاق شد در لهیب غصه ها بگداختــی دور از روی رضا جان باختی ابن خزرج چون غمت را جارزد شـهــر قــم در ماتم تو زار زد رفتی و قــم نـیـنـــوای ناله شد سینه هــا دولـتــســرای ناله شد پیکرت بردوش اشک و ناله رفت در بَـر زهرای هجده ساله رفت تـُـربتت میــعــادگــاه اهــل دل قــبــر تــو مــعــراج آه اهل دل مــرقــدت بـوی مدینه می دهد اشک گرم و سوز سینه می دهد یک مدینه داغ دل را تازه کرد دفــتـر این قصه را شیرازه کرد داغ تو یادآور یک ماتـــم است قامت گردون ازاین ماتم خم است آی بی بی امشب امشب گریه کن همنفس با اشک زینب گریه کن پــیــکــر پـهــلو شکسته فاطمه در مدینه دفن شد دور از هــمه نه نفرتابوت زهراشان به دوش سینه ها آتشفشان لب ها خموش در دل شب روی دستان علــی خفت در خـــاک بقیع جان علـی
: امتیاز
|